کوبی برایانت و ذهنیت مامبا

چند وقت پیش ویدیویی دیدم از کوبی برایانت که برایم بسیار الهام‌بخش بود. مصاحبه‌ای با جیمی کیمل، جایی که او دل‌نوشته‌ای از کوبی را می‌خواند؛ متنی که برایانت پس از مصدومیتش در سال ۲۰۱۳ در صفحه فیسبوک منتشر کرده بود. با اینکه بیش از یک دهه از آن زمان گذشته، هنوز هم این نوشته معنابخش، تأثیرگذار و شنیدنی است.

برای کسانی که شاید کوبی برایانت را نشناسند؛ او یک بسکتبالیست حرفه‌ای آمریکایی بود که به مدت ۲۰ سال در تیم لس‌آنجلس لیکرز بازی کرد و همراه این تیم ۵ بار قهرمان NBA شد. کوبی نه‌تنها به خاطر مهارت در زمین، بلکه به دلیل فلسفه و سبک زندگی‌اش با عنوان ذهنیت مامبا به نمادی از تلاش، انگیزه و پشتکار تبدیل شد. متأسفانه او در سال ۲۰۲۰ همراه با دختر ۱۳ ساله‌اش در سانحه سقوط هلیکوپتر جان باخت.

متن و ویدئو مصاحبه را در ادامه نوشته قرار داده‌ام.

 

متن کامل نوشته کوبی برایانت

کوبی برایانت و ذهنیت مامبا

این واقعاً مسخره است! تمام آن تمرین‌ها، تلاش‌ها و فداکاری‌ها… همه با یک حرکت ساده که میلیون‌ها بار در زندگی‌ام انجام داده‌ام، از بین رفت. باورنکردنی است. خشم و ناامیدی در من می‌جوشد. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ هیچ منطقی ندارد.

حالا در سی‌و‌پنج سالگی، باید دوباره برگردم؛ مثل گذشته، یا حتی بهتر از گذشته. واقعاً چطور می‌شود چنین کاری کرد؟ نمی‌دانم. آیا هنوز آن اراده و قدرت را دارم که از پس این مسیر سخت برآیم؟ یا باید کنار بکشم و با یک صندلی راک، به دوران حرفه‌ای‌ام فکر کنم؟ شاید این فصل از کتاب زندگی‌ام همین‌جا تمام شده باشد… شاید زمان من سر رسیده.

اما نه! احتمالاً نه.

الان ساعت سه‌ونیم بامداد است. پایم سنگین و بی‌حرکت روی تخت افتاده، سرم از داروها گیج می‌زند و خواب از چشم‌هایم گریخته. ببخشید که این‌طور خالی می‌کنم، اما مگر هدف شبکه‌های اجتماعی همین نیست؟ اینکه چیزهای واقعی را با هم به اشتراک بگذاریم؟ پس بگذارید بگویم: این لحظه، تلخ‌ترین لحظه زندگی حرفه‌ای من است.

اما بعد از این‌همه غر زدن و فریاد درونی، یک چیز روشن می‌شود: در دنیا دردها و رنج‌های بسیار بزرگ‌تری از یک مصدومیت پا وجود دارد. باید ترحم به خودم را کنار بگذارم، نیمه‌ روشن ماجرا را پیدا کنم و با همان باور، همان انگیزه و همان تعهد سابق، ادامه دهم.

امروز پایان کار من نیست. امروز آغاز فصل تازه‌ای از داستان حرفه‌ای من است.

همیشه یک جمله را دوست داشته‌ام:
«اگر دیدی با یک خرس درگیرم، برای خرس دعا کن!»

این همان ذهنیت مامبا است: ما عقب‌نشینی نمی‌کنیم، نمی‌گریزیم، تسلیم نمی‌شویم. ما می‌ایستیم، می‌جنگیم، رنج را تحمل می‌کنیم و در نهایت پیروز می‌شویم.

می‌دانم این نوشته طولانی شد، ولی نیاز داشتم روی این صفحه خالی کنم. شاید حالا بتوانم کمی آرام شوم و برای عمل جراحی فردا آماده باشم. این تنها اولین قدم است در راه یک چالش تازه.

احتمالاً بقیه این فصل را به عنوان «مربی وینو» کنار تیم خواهم بود. به هم‌تیمی‌هایم ایمان دارم. آن‌ها می‌دانند چه‌طور ادامه دهند.

از همه دعاها و حمایت‌هایتان ممنونم. همیشه قدردانتان هستم.

با عشق، مامبا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *